بایگانی ماهانه: نوامبر 2015

جمعه‌هایم ناگهان یکشنبه شد …

یکشنبه‌ها بی‌ریختن، مثل جمعه‌های ایران می‌مونن. یکشنبه‌ها این ساعت که می‌شه دلشوره می‌آد. دلشوره جوری می‌آد که همه‌ی آرامش و فراغ خاطرِ آخرِ هفته رو از بین می‌بره. اصلاً انگار نه انگار که این دو-سه روز تعطیل آرامشی وجود داشته! … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در Uncategorized | ۱ دیدگاه

و باز هم تلویزیون …

عجالتاً تا بعد …

نوشته‌شده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای و باز هم تلویزیون … بسته هستند

غرولند …

به دلایلی که توضیحش از حوصله‌ی اینجانب خارج است، این بنده، شخص شخیصِ خودم،‌ در این لحظه که در حضور شما بسر می‌برم، بسیار بی‌اعصاب می‌باشم. از جمله نکاتی که به بی‌اعصابی این بنده شدت بخشیده می‌توان به موارد زیر … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای غرولند … بسته هستند

ننگ به نیرنگ تو …

دولت علیّه‌ی آمریکا امروز مصوبه‌ای رو در مورد سختگیری‌های بیشتر برای پناهجویان سوریه و عراق تصویب کرد. گفته می‌شود که دولت جان فرمودند این کار رو برای حفاظت و امنیت شهروندان آمریکایی انجام دادند. نکته‌ای که این وسط نادیده گرفته … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای ننگ به نیرنگ تو … بسته هستند

درس اخلاق …

نوشته‌شده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای درس اخلاق … بسته هستند

بدون عنوان …

کتابخونه‌ی شهر ونکوور کانادا بسیار زیباست و به نظر من از جاهای دیدنی شهر به حساب می‌آد. وقتی رفتم ونکوور به خودم گفتم حتماً می‌رم و کتابخونه رو می‌بینم. اگرچه که ونکوور خیلی شهر بزرگی نیست ولی ترافیکش کم نیست … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای بدون عنوان … بسته هستند

فیزیک …

از دیشب تا حالا دارم به اتفاقات پاریس فکر می‌کنم. اونقدر که حتی خواب‌های عجیب و غریب هم دیدم. واقعیت اینه که هیچ کسی نباید این‌طور ناعادلانه کشته بشه. نه جوونای ایرونی که توی تظاهرات‌ها کشته شدند، نه اون بچه‌ی … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای فیزیک … بسته هستند

دنیای این روزای ما …

معلوم نیست این روزا تو این دنیای داغون چی می‌گذره. معلوم نیست سرنوشت نسل‌های ناآگاه و بی مسئولیت ِ بعد از ما به کجا می‌رسه!‌ این روزا، همه‌ی اخبار پر شده از مرگ و کشتار و سربریدن و تجاوز. بریدن … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای دنیای این روزای ما … بسته هستند

خسته …

اونقدر خسته‌ام که حتی واژه‌ی «خسته» هم برای بیان خستگی‌ من کافی نیست. فقط دلم می‌خواد از خستگی بمیرم! واقعاً الان فقط دلم می‌خواد بمیرم! عجالتاً تا بعد …

نوشته‌شده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای خسته … بسته هستند

دقیقاً!

عجالتاً تا بعد …

نوشته‌شده در Uncategorized | دیدگاه‌ها برای دقیقاً! بسته هستند